نشان در بی نشانی

رزق اول محرم

تفحص

چند روز مانده بود به محرم. بی سیم زدند کلیة شهدای تفحص شده را تحویل معراج شهدای اهواز بدهید.  حسابی حالمان گرفته شد. می‌خواستیم محرم امسال را با شهدای شرهانی صفا کنیم. روز اوّل محرم بعد از خوردن صبحانه مسئول گروه گفت: « حتماً ما لیاقت ضیافت شهدا را نداشتیم. اما از همین امروز با توسل به سیدالشهداء(ع) و توکل به خدا کار را دوباره شروع می‌کنیم . شاید خدا عنایتی به این دلهای شکسته بکند.» 

 بیل مکانیکی شروع به کار کرد. چند دقیقه نگذشته بود که صدای تکبیر بچه‌ها به آسمان رفت. پس از ده دقیقه کار، شهید پیدا شد. شهید پر برکتی بود چند روز بعد هم شهید پیدا کردیم. معراج دوباره پر از شهید شد. بچّه‌ها جان گرفتند.

 روی کفنشان نوشته…

 هر روز به حضرت زهرا(س) توسل کنیم ناامید نمی‌شویم. روی کفن شهدایی که تفحص می‌شوند نام آن بزرگواری را که در آن روز توسل کرده‌ایم می‌نویسیم.

 داخل معراج شرهانی که می‌شوی می‌بینی روی‌ کفن اکثر شهداء نوشته شده: «السلام‌علیک‌یا‌فاطمه‌الزهرا(س)»

 تفحص درخرابه

بچه‌های ارتش گفته بودند منطقه‌ای هست که احتمال وجود شهید در آن است. به اسم رقیه(س) سه ساله رفتیم . از مرز رد شدیم. رسیدیم محل، ویرانه بود. گفتم: روز رقیه است این هم خرابه، سه تا شهید می‌خواهیم . بلد گروه گفت: « یکی بیشتر نیست» کنار خرابه دو تا شهید پیدا شد. خیلی گشتیم . هیچ اثری نبود . داشتیم بر می‌گشتیم، بی سیم زدند دو تا پیکر هم در مقر تیپ هست. به دلم افتاد یکی از اجساد مشکل دارد. بررسی کردیم یکی از جنازه‌های داخل مقر عراقی بود. شدند سه تا شهید.

 پیشانی بند

زیارت عاشورای آن روز صبح حسابی حال داد. به دلمان برات شد به نام قمر بنی‌هاشم،‌آقا ابوالفضل(ع) کار کنیم. وارد خاک عراق شدیم. رزقمان هفت شهیدبود. چهارتاشان پیشانی بند داشتند. رویش نوشته بود: « یا ابوالفضل العباس(ع)»  

قنداقه

 بهش گفتم: از خاطرات توسل به علی اصغر بگو. بغض گلوش رو گرفت و گفت: توی معراج هر وقت شهدا رو می‌ذاریم داخل کفن، بغل می‌کنیم. بعضی‌هاش اونقدر کوچک‌اند که یاد قنداقه می‌افتیم. 

 سه شهید به نیت امام سوم

سال 76 در طلائیه کار می‌کردیم. هفت، هشت تا یگان بودیم. حدود دو، سه ماه حتی یک شهید هم پیدا نکردیم. همه دمق بودند. عصرها هر یگان گوشة بیابان عزاداری و التماس می‌کردند. پیش خودم گفتم: از امروز به ترتیب به چهارده معصوم توسل می‌کنیم.  روز اول به نام پیامبر و … تا روز پنجم خبری نشد. صبح قبل از بچّه‌ها راهی شدم رو به سوی عراق. بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد، دلم شکست. خدمت امام حسین عرض کردم : آقا جان! امروز به نام شماست.  امروز عنایت کنید ما سه شهید تفحص کنیم.

نزدیک ظهر از داخل بیل یک شهید بیرون آمد. خواستیم کار را تعطیل کنیم. راننده گفت: یک بیل دیگر بزنیم.  شهید دوّم هم خودش را نمایان ساخت. عصر همان روز شهید سوم هم پیدا شد. شب در کل منطقه مثل توپ صدا کرد؛ بچه‌ های لشکر امام حسین(ع) امروز سه تا شهید پیدا کردند.

نذر برای بی بی

چند تا شهید پیدا کردیم . یکی‌شان گمنام بود.

 قرار شد بررسی دقیق برای شناسایی در مقر انجام بشه. پیکر باقی مانده و وسایلش را گذاشتیم داخل گونی. رفتیم مقر.

هنوز در گونی را باز نکرده بودیم یکی از بچه‌ها گفت: بیایید به خانم حضرت زهرا(س) توسل کنیم. هر کس یه نذری کرد.

یک نفر گفت: هزار تا صلوات برای بی‌بی و…

در گونی که باز شد اولین چیزی که پیدا کردیم روی پیراهن نوشته شده بود یا زهرا (س)

هویتش هم پیدا شد.

اباالفضل اباالفضلی

شهید پیداکردیم، اسمش «اباالفضل خدایار» بود، بچة کاشان، از گردان امام محمد باقر(ع) گروهان حبیب حسابی ذوق زده شدیم. به بچه‌ها گفتم« اگر شهید دیگری به نام اباالفضل پیدا شد طلائیه گوشه‌ای از حرم عباس(ع) است»

کار را دوباره شروع کردیم. چند بیل زدیم. بچه‌ها ریختند داخل گودال فریاد زدند: یا اباالفضل .

پریدم پایین. دیدم دست یکی از بچه‌ها، یک دست بریده است. از محلی که دست افتاده بود آب زد بیرون. فکر کردیم آب قمقمه است. قمقمه‌اش خشک خشک بود.

آرام آرام شهید را بیرون آوردیم. هویت پلاکش را استعلام کردیم. اعلام کردند: « شهید اباالفضل اباالفضلی گردان محمد باقر(ع) گروهان حبیب»

گفتم:« اینجا خود حرم اباالفضل العباس (ع) است»…

اولین شهیدشرهانی

شهید مهدی منتظر قائم

بچه‌های سپاه و ارتش جلسه داشتند. اختلاف بود که در منطقه شرهانی پیکر شهید داریم یا نه؟ قرار شد بچه‌های لشکر 14 امام حسین(ع) یک هفته به صورت آزمایشی ارتفاعات 178-175 منطقة عملیاتی محرم(شرهانی) را تفحص نمایند، در صورتیکه شهید پیدا شد ادامه بدهند. شش روز بود کار می‌کردیم آن هم دور از چشم عراقی‌ها. آخرین روز مصادف بود با نیمة شعبان.

 شهید غلامی شب را مشغول راز و نیاز بود. به آقا عرض کرده بود: « اگر ما لیاقت پیدا کردن شهدا را نداریم اشکال ندارد امّا ما را شما دعوت کرده‌اید، نمی‌خواهید عیدی ما را بدهید؟» روز عید تا ظهر خبری نشد. گلبوتة شقایق وحشی چشم شهید غلامی را گرفت. خواست گل را بچیند. ریشة شقایق سجده گاه شهید بود. جمجمه‌اش پیدا شدو آرام آرام بدن از زیر خاک آمد بیرون

 روی کارت شناسایی‌اش نوشته شده بود: « مهدی منتظرالقائم»

 یا معین الضعفاء

 مثل همة روزها نماز جماعت صبح و زیارت عاشورا را خواندیم. به دلمان افتاد به نام امام رضا(ع) کار را شروع کنیم. وارد خاک عراق شدیم. تا عصر هشت شهید به نیت امام هشتم خودشان را به ما نشان دادند. چند شهید هویت دار بودند و چند تا گمنام . بچه‌ها مشغول وارسی پیکر شهید گمنام بودند تا شاید هویتش آشکار شود. خط سبز رنگی پشت پیراهنش نمایان شد.

پیراهن را بخار زدیم . نوشته بود: « یا معین الضعفاء»

 

دسته ها :
9:59

برکات زیارت شهدا

برای گفتن حرفم راه دوری  نمی روم . از همین جمعه شروع می کنم ، همین جمعه که کوه می روی . یا نه! ،از طول هفته که دورن شهر عبور و مرور می کردی تا با عجله به محل کار یا دانشگاهت برسی.

در شلوغی شهر ، کنار همین ترافیک سنگین ، در حضور همین روز مرگی ها ، نزدیک خانه ات ، محل کارت و یا داخل دانشگاهت حتی اگر چشم سرت را هم باز کنی کفایت می کند تا ستاره بارانی ،از قبور شهدای گمنام جلوی دیدگانت به تلالو بنشیند .

قبور شهدای گمنام - امامزاده  اسماعیل

خیلی از ما حتی روزانه از کنار این منابع رحمت الهی گذر می کنیم ولی یا بی توجهیم ، یا صلواتی نثار روان پاکشان می کنیم و یا با دلسوزی ، که این ها جوانیشان و آرزوهایشان را گذاشتند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است و ما بهره مند از نعمت های دنیا ، فاتحه ای می خوانیم.

و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم "پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند".

آیا تا به حال به آثار و برکات حضور این قبور نورانی در میان روزمرگی خود اندیشیده ایم ؟

اصلا چرا باید بر سر مزار شهدا رفت ؟ فقط برای آن که به یادشان باشیم ؟

برای آنکه بگوییم ما درک می کنیم ،شما برای راحتی ما رفته اید؟ برای آزادی وطن رفته اید؟

این ها درست ، ولی زیارت قبور شهدا بیشتر از اینکه تسلی خاطر باشد فواید زیادی برای خودمان دارد . برای درک این فواید ،تمسک به مکتب اهل بیت علیهم السلام و بهره مندی از سخنان ایشان هر چند کم ،بهترین یاری دهنده ی ما خواهد بود .  

برای خدا به دیدن اهل طاعت او بروید و هدایت را از اهل ولایت او بگیرید - امام علی علیه السلام

اهل بیت و زیارت قبور شهدا :

• زیارت قبر پیامبر خدا (ص) و زیارت قبر شهیدان و زیارت قبر امام حسین (ع) برابر است با یک حج مقبول همراه رسول خدا (ص) - امام صادق علیه السلام / وسائل الشیعة، ج 10، ص 278

• در مورد سیره رسول خد(صلى الله علیه وآله) در زیارت قبور شهدا، طلحة بن عبدالله نقل کرده است:

«همراه پیامبرخد(صلى الله علیه وآله) از شهر خارج شدیم، وقتى که به مزار شهدا رسیدیم، آن حضرت فرمود: این قبور آرامگاه برادران ماست و بعد به زیارت شهدا مشغول شد.»  - بیهقى، سنن کبرى، ج5 ، ص249

• «حضرت فاطمه(علیها السلام) پس از وفات پیامبر، هفتاد و پنج روز بیشر زنده نبود و در این مدت، خندان و خوشحال دیده نشد. هر هفته، روزهاى شنبه، دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبر شهیدان اُحد مى آمد. سپس قبر عمویش حمزه را زیارت مى کرد و در آنجا نماز مى خواند و اشک می ریخت. و برایش رحمت مى طلبید و از خدا براى او آمرزش مى خواست.» -امام صادق علیه السلام / وسائل الشیعه، ج 10، ص 279 ، کافى، ج6، ص561

• هر کس که نتواند به زیارت قبر ما (امامان) بیاید، پس قبر برادران صالح و شایسته ما را زیارت کند. - امام صادق علیه السلام  / بحار الانوار، ج 74، ص .311

• برای خدا به دیدن اهل طاعت او بروید و هدایت را از اهل ولایت او بگیرید - امام علی علیه السلام  / غرر الحکم، ح 1، ص 5491

• با توجه به آنکه شهیدان جزو شیعیان صالح خداوند محسوب می شوند، حضرت امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

کسی که نمی تواند به زیارت ما اهل بیت بیاید پس به زیارت قبور شیعیان صالح ما برود که در این صورت ثواب زیارت ما به او تعلق می گیرد. - محمد حسین الحسینی الجلالی ،مزارات اهل البیت و تاریخ ها،ص 15

• ... سوگند به آنکه جانم در دست اوست هیچ کس بر شهدا سلام نمی کند مگر اینکه شهیدان سلام آنان را پاسخ می دهند.  - حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله  / مکی قاسم البغدادی، تأصیل لا استئصال،ج4،ص80

و...

در مقام زیارت شهدا ، این هایی که پیامبر اسلام برادر خود خطابشان می کند کافی است با استناد به سخن گوهربار ختم رسل بگوییم : اگر دل های خود را معطر به یاد شهدا می کنیم و سلامی روانه ی آستان آن بزرگواران کردیم ، بدانیم که این از بزرگترین عنایات شهدا است . در واقع قبل از اینکه ما به یاد آن ها باشیم ، آنان یادی از ما کرده اند که ما در جواب سلامشان می گوییم

دسته ها :
9:58

 آسیب ‌شناسی روایت جنگ تحمیلی

خدا آن شهید را رحمت کند که می‌گفت: «بعضی‌ها جنگ را درشت می‌نویسند، درست نمی‌نویسند» حالا این حکایت ما هم شده است. ده‌ها ارگان بزرگ و کوچک بطور مستقیم و غیر مستقیم به مقوله «شهدا و دفاع مقدس» می‌پردازند و حرکت‌های خودجوش و مردمی بسیاری هم در حال انجام‌اند، اما فقدان برخی نگرش‌ها باعث شده تا این فعالیت‌ها کم‌اثر و ناقص مانده و تا حدی از روایت اصیل جنگ فاصله بگیرند. در این مجال به‌طور خلاصه اشاره‌ای به این نگرش‌ها خواهیم داشت. ناگفته نماند که ذکر فقدان یک نگرش به معنای عدم وجود کلی آن نیست و به کمرنگ بودن آن اشاره دارد.

راهیان نور

الف. فقدان نگرش کلان بیرونی

در فعالیت‌های مربوط به جنگ، آنگاه که به روایت آن پرداخته می‌شود، نگرش کلان و از زاویه یک ناظر بیرون وجود ندارد و لذا مثلاً از جزئیات عملیات‌ها و نحوه انجام آنها و تعداد ادوات و نفرات به‌کار گرفته شده سخن می‌رود؛ اما از زمینه‌های اجتماعی وقوع آن، دلایل طرح‌ ریزی آن و همچنین اثرات هر کدام کمتر یاد می‌گردد و در نتیجه فقدان این نگرش، امکان تحلیل صحیح رخدادهای جنگ و تبیین درست «تاریخ جنگ» مشکل می‌گردد؛ در حالی که جوان امروز در واقع یک ناظر بیرونی نسبت به جنگ است.

برای مثال، شرایطی که پس از عملیات‌های فتح‌المبین و آزادسازی خرمشهر در داخل منطقه و عرصه جهانی پدید آمد، بسیار حائز اهمیت است. در حالی که به‌خاطر کارشکنی‌های بنی‌صدر، شکست‌های متوالی حاصل می‌شد. پس از فرار او، دفاع مقدس به دست اهلش افتاد و این پیروزی‌های پیاپی به دست آمد و علاوه بر ایجاد امید و شور در داخل و همچنین بدنه امت اسلامی، به یأس و ترس کشورهای عربی منطقه و ابرقدرت شرق و غرب انجامید و امکانات همه آنها برای جلوگیری از این موج به‌کار گرفته شد و عراق را تا دندان تجهیز کرد.

یا عملیات‌های کربلای چهار و پنج در شرایط فشار همه‌ جانبه حاکم بر کشور و علی‌الظاهر با هدف برون‌ رفت از این معضل و کسب امتیاز برای بالا بردن توان چانه‌زنی دیپلماتیک طرح‌ ریزی شد و توانست توان رزمندگان را در شرایطی که تصور آن نمی‌شد به رخ بکشد و به همین دلیل به هدف مذکور نائل گردد. اگر مخاطب امروزی ما بداند عمق اثرگذاری این رخدادها می‌تواند تا آنجا باشد که مثلاً پس از عملیات آزادسازی فاو، دوستداران آمریکایی انقلاب اسلامی ایران در کانادا و نیویورک شیرینی توزیع کنند و فریاد بزنند که «ما فاو را گرفتیم»(1) به ابعاد و تأثیرات گسترده هر رخداد جنگ بیشتر پی می‌برد و از این بستر به شناختی جامع‌تر، واقعی‌تر و اصیل‌تر دست می‌یابد. چه خوب است که این تأثیرات از رسانه‌های مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به‌صورت تطبیقی جمع‌آوری شوند که البته به‌طور پراکنده در برخی منابع و کتاب‌ها آمده‌اند.

ب. فقدان نگرش انقلاب اسلامی

به‌راستی عدالت‌خواهی، اشرافیت‌ستیزی، مبارزه با تحجر و مقدس مآبی و... که در سخنان امام بدان‌ها اشاره شده است تا چه حد برای پیروان امروز شهدا تبیین شده و دغدغه گردیده است؟!

بدون داشتن فهمی صحیح از پیام‌ها و پیامدهای انقلابی که حدود دو سال قبل از آغاز جنگ به پیروزی رسیده بود، فهم رخداد و دستاوردهای دفاع مقدس نیز شدنی نیست. اساساً تحلیل زمینه‌های شکل‌گیری جنگ به‌عنوان اولین بحثی که حول جنگ بدان پرداخته می‌شود، بدون در نظر گرفتن این پدیده به حرف‌هایی چون «نقش حس کشورگشایی صدام در حمله به ایران» می‌رسد که قابل توجه نیستند.

باید گفت در حقیقت جنگ، حلقه وسط سلسله فعالیت‌هایی بود که غرب و شرق برای جلوگیری از رشد بیداری ناشی از انقلاب اسلامی در منطقه و جهان، برنامه‌ریزی کرده و به اجرا درآورده‌اند و در واقع اگر انقلاب رخ نمی‌داد، جنگی هم وجود نداشت؛ جنگ برای مهار انقلاب بود، اما باز گروه‌ها و جریانات سیاسی نظامی فرهنگی بسیاری تحت تأثیر این پدیده شکل گرفتند و اینک از هر پنج قاره جهان، علاقه ‌مندان بسیاری دارد که برخی در حال تحصیل در ایران هستند. انقلاب اسلامی در فضای خلاء معنویت فطری ناشی از فسادها به‌ وقوع پیوست و در این بستر، جهانی شد و گسترش یافت و در سیطره خمودگی حاکم بر مسلمانان اسیر عمّال شرق و غرب، به موج بیداری اسلامی تبدیل شد.

با این تحلیل است که نقش جنگ در تثبیت پیام، اثبات حقانیت و نمایش کارآمدی انقلاب مشخص‌تر می‌گردد و اساساً سخنان حضرت روح‌الله(ره) درباره دستاوردهای جنگ تحمیلی که شاید از نظر ما در حفظ خاک میهن با تلفات و خسارات بسیار خلاصه شود، قابل فهم می‌شوند، مانند: «علاقه به اسلام‌شناسی در مردم آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست»، «ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم»، «جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت»، «ما در جنگ انقلابمان را به جهان صادر کردیم»، «جنگ ما بیداری هندوستان و پاکستان را به دنبال داشت»، «جنگ ما پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زده است.» و...(2)

ج. فقدان نگرش اسلام ناب

راهیان نور

در توصیف عملکرد حماسه‌سازان جنگ، شهدای گرانقدر ما، مشکل اصلی نگرش‌های ناقص و تک ‌بعدی است. بدین معنا که در روایت سیره سرداران شهید و بسیجیان خمینی کبیر(ره) ـ به‌عنوان پیروان حقیقی اسلام ناب ـ بخاطر غلبه بر نگاه‌های نوستالوژیک احساسی و فردگرایانه، صرفاً به اخلاق خوش، انجام به موقع و صحیح عبادات و... در ایشان اشاره می‌رود و مثلاً بر توان تحلیل سیاسی، دغدغه‌های اجتماعی، شجاعت عدالت‌خواهی و... تأکید نمی‌شود. در حالی که آنها قبل از هر چیز خود را با اولویت‌های رهبری و رهنمودهای ایشان تنظیم می‌کردند و سعی در تحقق آن فرامین حتی تا پای جان داشتند. اینک پیروان شهدا را می‌بینم که نسبت صمیمی با اولویت‌های مدّ نظر رهبری ندارند و هم ‌و غم‌شان بر تحقق آنها نیست! این اختلاف فاز را می‌توان در روایت ناقص از سیره الگوهای ما که سرداران شهید و بسیجیان دیروز خمینی کبیر(ره) باشند نیز جستجو کرد. به‌راستی عدالت‌خواهی، اشرافیت‌ ستیزی، مبارزه با تحجر و مقدس‌مآبی و... که در سخنان امام بدان‌ها اشاره شده است، تا چه حد برای پیروان امروز شهدا تبیین شده و دغدغه آنها گردیده است؟!

حضرت امام در پیامی به مناسبت تشکیل بسیج مستضعفین فرموده‌اند: «ملتی که در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مبارزه با استکبار و پول‌پرستی و تحجر و واپس‌گرایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند.»(3) حال این گوی و این میدان، ما در کدام میدان به جنگ مشغولیم و به نقل مشهور: اگر شهدا امروز بودند، چه می‌کردند؟

د. فقدان نگرش عمیق ایدئولوژیک

درباره مفهوم کلی جنگ و مبارزه که یکی از مصادیق باارزش جنگ تحمیلی بود، نگرش عمیق و روشنی تبیین نشده است و از طرفی در مراجعه به بیانات حضرت امام(ره) به تعابیری برمی‌خوریم چون: جنگ فقر و غنا، جنگ اعتقادی، جنگ ارزش‌های انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوش گذرانی، جنگ اسلام و کفر و نه یک کشور و کشور دیگر، جنگ ایمان و رذالت که از آدم تا ختم زندگی وجود دارد(4) و...

نگرشی که به مبارزه دائم میان جنود عقل و جهل و سپاهیان حق و باطل معتقد است، فراتر از مرزهای جغرافیایی و زمانی و مکانی می‌اندیشد و مبارزه و جهاد را برای در زمان، مکان، سن یا هر محدوده دیگر تصوّر نمی‌‌کند و به یک زندگی همراه با مبارزه دائمی تا رفع کل فتنه از جهان می‌اندیشد.

در صورت حاکمیت این نگرش، دیگر مبارزان با پایان جنگ نظامی به کنج عافیت و عزلت نمی‌روند و تا وجود ظلم در گیتی به این مبارزه جهانی و اعتقادی‌شان ادامه می‌دهند؛ چنانچه حضرت امام فرمودند: «تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.»(5)

هر چند در عرصه دفاع مقدس کارهای ارزشمند بسیاری صورت پذیرفته است اما شیوه معمول بر آن نبوده که روایت جنگ در قالبی مؤثر، زیبا و هنرمندانه ارائه گردد. چه بسیارند کتابها، مجلات، فیلم‌ها و همایش‌ها و... که هیچ جذابیتی برای مخاطب امروزی ندارد به این خاطر که در فرم هنری و ادبی فاخر ارائه نشده‌اند

در این نگرش بلند، پیروزی نیز معنای خاص خود را دارد و چه در پیروزی و غلبه ظاهری و چه در شهادت قابل تصور و تحقق است. این نگرش که جنگ پایان نیافته است و همچنان ادامه دارد، بارها و بارها در اواخر جنگ و پس از آن توسط حضرت امام(ره) مورد تأکید قرار گرفته است؛ شاید به این دلیل که حذف فیزیکی دشمن نظامی برای بسیاری، به معنای پایان مبارزه بود و این به‌عنوان زنگ خطری برای ادامه حرکت قدرتمند انقلاب محسوب می‌شد. بخشی از سردرگمی مخاطبان امروز ما نیز به عدم وجود این نگرش عمیق وابسته است.

هـ . فقدان نگرش مؤثر هنری

از محتوای پیام که بگذریم، موضوع مهم دیگر، قالب ارائه آن است. در این زمینه هر چند در عرصه دفاع مقدس کارهای ارزشمند بسیاری صورت پذیرفته است، اما شیوه معمول بر آن نبوده که روایت جنگ در قالبی مؤثر، زیبا و هنرمندانه ارائه گردد. چه بسیارند کتاب‌ها، مجلات، فیلم‌ها و همایش‌ها و... که هیچ جذابیتی برای مخاطب امروزی ندارند؛ چرا که در فرم هنری و ادبی فاخر ارائه نشده‌اند.

تنها راه انتقال صحیح و موثر پیام شهدا و دفاع مقدس، یا به گفته رهبری «ثبت فرهنگ‌ها» آمیخته شدن آن با هنر است تا بتواند مخاطبی را که در برابر حجم وسیع تولیدات رسانه‌ای مختلف داخلی و خارجی قرار دارد، به این سو رهنمون سازد.

به‌نظر می‌رسد با توجه بیشتر به نگرش‌های مذکور در «روایت جنگ»، موفق‌تر و مؤثر‌تر ظاهر خواهیم شد. ان‌شاءالله...

دسته ها :
9:38
X